داستان چرخه‌ها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

پدر دیگه ناراحت نمی‌شد. حتی یه آه هم نمی‌کشید. وقتی رسیدیم به لبه‌ی صخره و پایین رو دیدیم، جایی که یه بار دیگه آب همه‌چیزو برده بود، فکر می‌کردی حداقل یه فحش بده. ولی فقط سوت زد و سرش رو تکون داد. این، پنجمین سیل تو کمتر از پنج سال بود.
پدر گفت: «باز دوباره همون داستان. انگار زمینم یاد گرفته چرخه‌ی خودش رو.»
من چیزی نگفتم. پاهامو کشون‌کشون از کنار گل و شاخ‌و‌برگای خیس رد کردم. یه بار، اون پایین یه خونه داشتیم. دوچرخه‌ی من کنار پنجره می‌موند. الان فقط چندتا تیرک چوبی مونده بود و یه سطل زنگ‌زده که انگار با ناامیدی، وسط خرابه‌ها ایستاده بود.
پدر نشست روی تخته‌سنگ و آسمون رو نگاه کرد. ابرا می‌چرخیدن، همونطور که همیشه می‌چرخیدن. بارون می‌بارید، رودخونه می‌غرید، خونه‌ها می‌رفتن، و بعد… باز دوباره از نو.
پرسیدم: «دفعه‌ی بعد چی کار می‌کنی؟»
لبخند زد. گفت: «یه خونه‌ی دیگه می‌سازم. شاید این بار روی چرخ.»
من خندیدم، ولی ته دلم خالی شد. چون می‌دونستم اون خنده، فقط یه پرده‌ست رو یه حقیقت تلخ: ما توی یه چرخه‌ایم. یه چرخه که هیچ‌وقت تموم نمی‌شه. زمین، آب، آسمون… ما فقط یه قسمت کوچیک از بازیشون بودیم.
و شاید، فقط شاید، روزی برسه که دیگه کسی از نو شروع نکنه…

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن پشتیبانی 71758- 021 | 7 روز هفته، 24 ساعته

ترین ها

وبلاگ سیف سرویس

سیف سرویس به عنوان یکی از بزرگترین واردکننده‌های موبایل و کالای دیجیتال با ارائه خدمات گارانتی باکیفیت، تعمیرات تخصصی در محل و بهترین بیمه موبایل، همراه همیشگی شما در دنیای دیجیتال خواهد بود و خیالتان را از بابت موبایلتان راحت می‌کند. ما با پرسنل مجرب و شعب متعدد در سراسر ایران، پاسخگوی ۲۴ ساعته شما عزیزان هستیم.

 

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه سیف سرویس می باشد